مریضی سخت
سلام دوستای خوبم پسر گلم بعد از چند هفته که بشدت مریض بود شکر خدا الان یکم بهتر شده و اومده خبرای تازه بده
این شازده کوچولو چند مدت بود که به گوشاش دست میزد هر چی دکتر می بردمش می گفتن چیزیش نیست و ما هم بی خیال این قضیه شده بودیم و می گفتن جزو عادتات شده.
خدا چشمتون اون روز رو نیاره یه روز ظهر 5شنبه دیدیم هی داری بهونه می گیری و ناله می کنی وقتی دست روی سرت گذاشتم دیدم از تب داری می سوزی و هی گریه و زاری می کردی شکر خدا مامان جون شیرازی پیشمون بود .از یه طرف من می می بهت می دادم از یه طرف مامان جون شیرازی پاشویت می کرد.و انواع و اقسام تب بر ها رو امتحان کردیم ولی جواب نمی داد.
خلاصه هر کاری کردیم تبت پایین نمی اومد.شب بردیمت دکتر و وقتی معاینت کرد گفت گوش راست عفونت شدید کرده و گلوتم التهاب داره.
خلاصه یه پلاستیک پر دارو بهمون داد تا ظرف یک هفته خوب شی .
بمیرم برات شب تا صبح نخوابیدی و ناله می کردی من و بابا و مامان جونم بالای سرت بودیم.10روز بهت دارو دادیم و خوب نشدی بلکه بی قراریت بیشتر شد دوباره دکتر رفتیم و گفت گوش چپت هم عفونت کرده دوباره یه خروار دارو داد و تو این چند هفته تو هم دیگه غذا نخوردی همش می می می خواستی شدی لاغر لاغر.
حالا با همه این دردسرها دیدیم 2تا از دندونات هم داره در میاد وایی ی ی ی ی عجب ماهی بود.خدا به روز هیچ کسی نیاره.
الان یکم بهتر شدی و کم کم داری غذا می خوری .خدا رو صد هزار مرتبه شکرت .خدا کنه هیچ نی نی مریض نشه