اولین شب یلدا با حضور گل پسرم( 1391)

سی ام آذره و یک شب زیبا

یه شب بلند به اسم شب یلدا

شب شب نشینی و شادی و خنده

شبی که واسه ی همه خیلی بلنده

همه ی اهل خونه خوشحال و خندون

آجیل و شیرینی و میوه فراوون

شب قصه گفتن و یاد قدیما

قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما

شب یلدا که سحر شد،فصل پاییز میره

جای پاییز رو زمستون می گیره

ننه سرما باز دوباره برمی گرده

کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده

اینم تزیینات میز شب یلدا 

اینجا هم ایستادم و کلی ذوق میز رو می کنم

ولی حیف که هیچکدوم از این خوردنی های آبدار رو نمی تونم بخورم

خیلی از تزیینات این میز زیباهنر دست مامان مرضیه هست.

البته من کلی اذیت می کردم ولی مامان میگه اگه شیطونیهام کمتر بود و وقت بیشتری داشتن حتمآ کارای قشنگ تری می گذاشتن